مه دَس چیسه دَکِته دیمِّ چِروک
مه اشتها کور بَیّه بوسته تِروک
مه لینگ وَل بَیّه بَهیمه عصاکَش
مه چش مَشتِ مِیا سو دِنه پِروک
ترجمه فارسی
دست و صورتم را چین و چروک فرا گرفت
اشتهای من کور شد و ضعیف و ناتوان شدم
پایم لنگ شد و عصا را با خودم میکشم
چشمانم را ابر فرا گرفت و نور کمی دارد
دوستعلی علیخانی / آبان نود و هشت
درباره این سایت